اصل اول: انحصار سعادت و خوشبختی در دست خداوند، این اصل از آیه نخست سور مبارکه شرح ( ٲلم نشرح ) استنباط میگردد، پس تنها خدای سبحان است که زمینه انشراح و گشادگی را فراهم میسازد زیرا سعادت نیز همچون سایر معانی ( مرگ، حیات و... ) آفریدهای از آفریدههای اوست، یعنی این آفریدە خویش را در درون هر که بخواهد ـ البته پس از تمهید مقدمات و اسباب لازم توسط خود انسان ـ قرار میدهد و در نتیجه سعادتمند و خندان خواهد شد؛ و از دل هر که نیز بخواهد بیرون میآورد ـ البته دوباره اگر انسان خواهانش باشد و بستر مقتضی را فراهم سازد ـ و در نتیجه لباس نگونساری و بدبختی بر تن میکند: « و ٲنه هو ٲضحک و ٲبکی».
اصل دوم: خوشبختی در دل است نه عقل و ذهن، بخش پایانی آیه نخست بیانگر این قاعده است: " لک صدرک "، مراد از صدر و سینه قلب است چنانچه در آیه ۴٦ سوره مبارکه حج میفرماید: " و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور ". قلب تنها تحت امر و فرمان الهی بوده و اوست که در آن تغییر و تحول ایجاد مینماید، صلاح و شایستگیاش نیز تنها در صورت فرمانبرداری از دین و شریعت ربانی تحقق مییابد، پیامبر نور و رحمت ـ ص ـ در این باره میفرمایند: " هرگاه بندهای مرتکب گناه و لغزشی شد، نقطهای سیاه در قلبش به وجود میآید که با توبه و بازگشت به درگاه رحمت الهی صاف و صیقل گشته و به حالت اولی بر میگردد".
اصل سوم: آمرزش گناهان، آیه دوم سوره، آیینه تمامنمای این اصل میباشد: " و وضعنا عنک وِزرک "، بنا بر این هرگاه و هر اندازه آدمی از لحاظ عصیان و مناهی سبک بارتر باشد به ساحل سعادت نزدیکتر میشود؛ قرآن کریم گناه و خطا را به بار سنگینی تشبیه نموده که پشت انسان را میشکند، و تنها به وسیله توبه و استغفار و حسنات و فرصتهای فراهم شده برای انجام عبادات، مورد مغفرت قرار خواهند گرفت.
اصل چهارم: بلند آوازه بودن: " و رفعنا لک ذکرک " برخورداری از شهرت و نام نیک، موجبات دعا و ثناگویی مردم را فراهم میسازد که بدون تردید شادی و فرح دلها را به دنبال دارد. نکتهای دیگر در این باب اینکه: نام و آوازه نیک و مطلوب بدون بخشش و فضل پروردگار دست یافتنی نیست، لذا جز از طریق آراستن به لباس مزیّن اخلاص و پیراستن از رذیله تظاهر و ریا به دست نمیآید.
اصل پنجم: هر فشاری گشایشی به دنبال دارد: " فٳن مع العسر یسراً " وقتی آدمی در مییابد که خداوند هیچ تنگنا، گرفتاری و اندوهی را بدون آسانی، حل و برونرفت باقی نمیگذارد، بار سنگین و طاقت فرسای مشکلات و غم و اندوهها بر دوشش برداشته شده و با اطمینان خاطر به دنبال حل موجود گام بر میدارد.
اصل ششم: نزول فرج و گشایش به هنگام نزول عسر و تنگنا: " ٳن مع العسر یسراً "، یعنی در آن هنگام که ابر تیره و تار مشکلات بر آسمان زندگی پدیدار میگردد، نسیم روحافزای لطف و مهربانی پروردگار نیز وزیدن میگیرد، بنا بر این افتادن در دام مصایب موجب غفران خطایا میشود که از سوی دیگر خود گناهان و معاصی هم سبب مصیبت و اندوه میگردد؛ و بدینترتیب لطف و گشایش خداوند رحمان و رحیم ادامه مییابد تا آسمان زندگی به کلی صاف گردیده و لشكر تنگنا و مشکلات شکست خواهد خورد.
اصل هفتم: در دل هر تنگنایی دو گشایش نهفته است، زیرا واژه " یسر " به صورت نکره آمده که بیانگر تعدد میباشد، لذا برخی از سلف این امت گفتهاند: به خدا قسم هیچ سختیی نمیتواند بر دو آسانی غلبه نماید.
اصل هشتم: غنیمت شمردن اوقات فراغت جزو اصول سعادت است، خداوند علیم حکیم در آیات پایانی سوره میفرماید: " فٳذا فرغت... " یعنی بنده مٶمن نمیتواند وقت و زمان خالی از انجام تکالیف مربوطه داشته باشد گرچه بسیاری از مردم چنیناند و از اوقات ولحظات عمر گرانبهایشان استفاده بهینه نمیکنند، چنانچه پیامبر خدا بدان اشاره فرموده است: " مردمان زیادی در زمینه بهرهبرداری از دو نعمت تندرستی و اوقات فراغت مغبون و فریب خوردهاند ".
اصل نهم: لزوم پرداختن به تکلیف بندگی: " فٳنصب " یعنی به سمت ادای وظیفه بندگی حرکت کن چرا که عبودیت و بندگی به عنوان ورودی اصلی سعادت و خوشبختی به شمار میرود و هر اندازه مراتب بندگی پیموده شود میزان سعادت نیز افزایش مییابد، لذا یکی از سخنان مشهور شیخالاسلام ابن تیمیه ـ رح ـ این است که: هر که خواهان سکنی گزیدن در خانه سعادت ابدی است باید از ورودی عبودیت داخل گردد.
اصل دهم: لزوم اخلاص در متوجه ساختن امید و آرزوها به خدای متعال و روی گردانی از غیر او، خداوند سبحان در آخرین آیه سوره انشراح خطاب به اولین داعی و گیرنده وحی میفرماید: " و ٳلی ربک فٳرغب "، البته باید دانست که دست یافتن به این مقام و منزلت با عظمت، حسن ختام و مشک نایاب محسوب میگردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیح مترجم
ضمن احترام به دیدگاه نویسنده دانشمند و موقر، بنده با برداشت این اصل از آیه مزبور همدلی ندارم، زیرا به باور حقیر " وِزر " مورد اشاره آیه به معنی گناهانی نیست که معمولا آدمیان مرتکبش میشوند، بلکه مراد از آن ـ با توجه به سیاق آیات سوره و ارتباط و پیوند تنگاتنگش با سوره مبارکه " ضحی " ـ، بار سنگین و کمر شکن یتیمی و فقر مادی و معنوی است، چرا که حضرت رحمة للعالمین ـ صلوات الله و برکاته علیه و علی آله ـ مدام در فکر و اندیشه یافتن راه رهایی مردم جاهلیت زده بود ولی متحیر و سرگردان مانده بود و نمیدانست از کجا و چگونه شروع نماید تا ایشان را از دریای موّاج و متلاطم جاهلیت فراگیر بیرون کشیده و به ساحل امن هدایت رحمانی رهنمون گردد ـ والله اعلم ـ.
بانه ـ ٤ / ٥ / ۹۷
نظرات